کد مطلب:140288 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

مقاله مرحوم حائری در معالم السبطین
مرحوم حائری در كتاب معالی السبطین می نویسد:

طبق آنچه در بعضی از كتب آمده اولین كسی كه پس از ابن سعد از كوفه خارج شد شمر بن ذی الجوشن بود كه با چهار هزار سوار از شهر كوفه بطرف كربلاء بیرون رفت ولی مشهور آن است كه این ملعون در روز نهم یعنی تاسوعا وارد كربلاء شده است بعضی نیز معتقدند كه وی در همان اوائل محرم یعنی هنگامی كه قشون و سپاه فوج فوج به كربلاء می آمدند به این سرزمین وارد شده سپس برگشته و برای بار دوم در روز تاسوعا وارد كربلاء گردیده است.

سپس عروة بن قیس با چهار هزار و بعد از او سنان بن انس با چهار هزار نفر و


بدنبالش حصین نمیر با چهار هزار نفر و بعد از او یزید بن ركاب كلبی با دو هزار نفر و پس از او فلان مازنی با سه هزار نفر و سپس خولی الاصبح با سه هزار نفر خارج گردید.

در تعداد نفرات لشگر ابن سعد بین ارباب تاریخ اختلاف است.

در ناسخ التواریخ گوید: به گفته سبط بن جوزی عدد لشگر دشمن شش هزار نفر بوده است.

مرحوم سید در لهوف و اعثم كوفی و مجلسی علیه الرحمه از محمد بن ابیطالب نقل كرده كه عدد آنها بیست هزار نفر بوده است.

یافعی در مرآت الجنان و محمد بن طلحه شافعی در مطالب السئول گفته اند: عدد سپاه دشمن بیست و دو هزار نفر بوده است.

ابن شهرآشوب می گوید: ابن زیاد ملعون سی و پنج هزار نفر را مجهز كرده و به كربلاء فرستاد.

شارح شافیه می گوید: عدد لشگر دشمن پنجاه هزار نفر بوده است.

ابومخنف می نویسد: عدد سپاه ابن زیاد كه به كربلاء حاضر شدند هشتاد هزار نفر بوده كه جملگی اهل كوفه بوده و در بینشان شامی، حجازی و بصری اصلا نبود.

و مورخین ارقام عدد لشگر دشمن را بیش از اینها نیز گفته اند، بعضی تعداد آنها را تا صد هزار و برخی تا دویست هزار و بعضی دیگر حتی تا هشتصد هزار نیز ذكر كرده اند.

سپس صاحب ناسخ فرموده:

مختار من آن است كه عدد لشگریان پسر سعد ملعون پنجاه و یك هزار یا پنجاه و سه هزار نفر بوده است.

پس از آن مرحوم حائری فرموده:


بعضی گفته اند: عدد لشگر دشمن باندازه ای بود كه اگر كسی بر پشته و تپه ای قرار می گرفت تا جائی كه شعاع چشمش كار می كرد اسبها و مردان و شمشیرها و نیزه ها را می دید و كثرت و بسیاری لشگر بقدری بود كه می توانست آنها را به سیل جاری تشبیه كرده یا بگوید سیاهی جمعیت نظیر سیاهی و تاریكی شب بود یا احیانا صحیح بود آنها را به ملخ ها و ریگهای پراكنده یا قطرات باران ریزان تشبیه نماید چنانچه در یكی از رجزهای خود حضرت این تشبیه آمده، حضرت فرمودند:



و ابن سعد قدر مانی عنوة

بجنود كوكوف الهاطلین



و نیز دمستانی گفته:



فاظلهتم جنود كالجراد المنتشر

مع شمر و ابن سعد كل كذاب اشر



باری از كثرت مراكب و مردان جنگی پهنا دشت سرزمین كربلاء تنگ گردیده بود بطوری كه كمتر جائی را می شد خالی از ستور و سواران دید چنانچه از بسیاری پرچم ها و علم ها كه یكی پس از دیگری قرار گرفته بودند آسمان و فضای آن نواحی پوشیده شده بود گویا پرده و چادری بر آسمان آن زمین زده بودند.

برخی از مورخین گفته اند: از روز سوم محرم تا ششم بازار آهنگران كوفه رائج بوده و غوغا و آشوبی در آن به چشم می خورد و هر كس قدم به این بازار می گذارد یا شمشیر می خرید و یا نیزه و یا تیر و یا سر نیزه تهیه می كرد و احیانا اگر این آلات را داشت برای تیز كردن و صیقل دادن و یا به زهر آب دادن آنها به آنجا می آمد و مقصود همه این بود كه با این آلات كشنده خون ریحانه رسول و عزیز بتول را بریزند، عجبا كه تمام تیرهای این ناپاكان مسموم بوده و دسته ای از آن بی دینان از تیرهای یك شعبه و برخی از دو شعبه و پاره ای از تیرهای سه شعبه استفاده می كردند...